هفته های پایانی
دیگه تقریباً کارمون و انجام دادیم و منتظر کنجدمون هستیم البته اسم این کنجد فعلاً آراد شده اگه دوباره
تغییر نکنه
آخه اسم خواهر جونی تو روز چهارم تولدش تغییر کرد و از ماهک به مارال تبدیل شد .
مادرجون و خاله جون رفتن مسافرت که تا قبل از بدنیا اومدن آراد برگردن و پیشمون باشن
این روزا دیگه خیلی برام سخت میگذره همش کمر درد و شکم درد دارم حالا چهارشنبه باید برم دکتر ببینم
کی اجازه میده آراد کوچولو بیاد توبغلمون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی